حدیث دهم
سخنران: حجت الإسلام والمسلمین سید حسین حسینی قمی
موضوع سخنرانی: عدل الهی ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
مهمان سفره ی مولای متقیان امیر مومنان سلام الله علیه در نهج البلاغه هستیم، در بخش حکمت ها حکمت ۴۷۰، از امیر مومنان سلام الله علیه در مورد معنای عدالت، سُئِلَ علیه السلام عَنِ التَّوْحِیدِ وَ الْعَدْلِ، در تفسیر عدالت حضرت فرمودند الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه؛ عدالت این است که خدا را متهم نکنید، یعنی چه خدا را متهم نکنید؟ یک معنایش را اشاره کردیم، معنای دومی که شارحین نهج البلاغه فرمودند، معنای بسیار زیبایی است، گفتند به دلیل سختی های زندگی، عدل الهی را زیر سوال نبرید. ببینید عزیزان، زندگی بدون مشکلات نیست بدون گرفتاری ها نیست، بدون سختی ها نیست، شما هیچ کسی را سراغ ندارید که در زندگی بگوید من هیچ سختی و مشکلاتی ندیدم، تمام زندگی ام بر وفق مراد بوده، قطعا هیچ کسی این چنین نیست. عدالت الهی اعتقاد به عدل این است که در این گرفتاری ها توی این سختی ها نیاییم عدالت خدا را… نه زندگی است، گاهی مشکلاتی دارد، گاهی شکستی است، گاهی پیروزی است؛ یک کتابی یکی از اساتید بزرگوار نوشتند به نام پیروزی در سایه ی شکست، پیروزی در سایه ی شکست. من مخصوصا به جوانان عزیز عرض میکنم زود خدا را متهم نکنیم عدالت خدا را زیر سوال نبریم، آقا مشکلات است. مگر شما فکر می کنید همه ی کسانی که امروز مثلا از نظر موقعیت اجتماعی، اقتصادی وضع خیلی خیلی خوبی دارند، فکر می کنید روز اول از مادر به دنیا آمده اند این طوری اند؟ متاسفانه یکی از مشکلاتی که امروز ما می بینیم این است که جوان ها نگاه می کنند یک آدمی ثروتمند است وضع مالی اش خیلی خوب است، می گویند بَه، ببین آقا… ، خدایا چرا به ما ندادی؟ تو چه عدالتی داری؟ برو از این سوال کن، ببین از کجا شروع کرده؟ از صفر شروع کرده، چه سختی هایی را در زندگی… ؛ آنهایی که به مقامات علمی بالا رسیده اند، مقامات، هر کسی که به هر جایی رسیده، به جای اینکه خدا را در این موضوع، این موارد ما متهم بکنیم، عدل الهی را زیر سوال ببریم، یادمان باشد زندگی بدون مشکلات نیست. اجازه بدهید من خیلی سریع یک نمونه برایتان بگویم، داستانی بگویم از مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه، نام این بزرگوار را فراوان شنیده اید، صاحب تفسیر المیزان، بیست جلد تفسیر قرآن دارد، استاد بسیار بسیار بزرگی بوده؛ ایشان یک خاطراتی دارند، زندگی خودشان را خودشان نوشته اند. زندگینامه ی دست نوشته، یعنی به دست خودشان تاریخ زندگی شان را نوشته اند. من خواهش می کنم مخصوصا جوان ها توجه کنند فکر نکنند زندگی به این آسانی است، هیچ مشکلی در آن نیست. مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه نوشته اند من دوازده سال نجف بودم، محضر اساتید بسیار بسیار بزرگ در نجف درس می خواند. بعد از دوازده سال به دلیل گرفتاری های مالی، مشکلات اقتصادی، مجبور شدم از نجف برگردم بیایم ایران، حوزه ی نجف را رها کردند این بزرگوار؛ مشکلات مالی داشتند، یک زندگی ساده ای داشتند، ولی همین زندگی ساده را نمی توانستند تامین بکنند. نوشتند آمدم ایران رفتم شهر خودمان، تبریز، آنجا هم نتوانستم زندگی خود را ادامه بدهم؛ مجبور شدم بروم در روستا کشاورزی کنم. بله، علامه طباطبایی؛ این بزرگواری که اگر الآن زنده بود، اساتید حوزه و دانشگاه حسرت یک ساعت محضر فیض علم و دانش او را داشتند. می گوید رفتم برگشتم تبریز، رفتم روستا، ده سال برای تامین زندگی خودم به کشاورزی مشغول بودم. ایشان می نویسند سیاه ترین – عین تعبیرشان- سیاه ترین دوره ی زندگی من در این ده سال بوده است، ولی بعدا بر می گردد می آید قم و تفسیر المیزان را می نویسند، شاگردان بسیار بسیار بزرگی مثل آیت الله شهید مطهری و دیگران دور ایشان جمع می شوند، حوزه و دانشگاه از محضر علم ایشان استفاده می کنند؛ این یک نمونه است.
پس بنابراین کسانی که در مقامات علمی به جایی رسیده اند، کسانی که در مسائل اقتصادی… . شما نگاه می کنید یک کسی نفر اول چهره ی اقتصادی و مالی، از او بپرسید، من خیلی خاطرات این ها را می خوانم، اینها قطعا بدون گرفتاری، بدون سختی، در زندگی نبودند.
پس امیر مومنان می فرماید الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه ؛ این یک جمله است، خیلی زیباست، یک دنیا معارف است. عدالت الهی این است که خدا را متهم نکنید در سختی ها و گرفتاری ها و بیان دیگری دارد امیر مومنان سلام الله علیه این را هم اضافه کنیم خیلی جالب است، تفسیر کلام حضرت، فرمودند یک وقت تصور نکنید که خداوند ما را مجبور کرد، چون بعضی ها می گویند، می گویم آقا چرا گناه می کنی؟ می گوید آقا ما چه کنیم؟ وسوسه های شیطانی، هواهای نفسانی، خدایا می خواستی شیطان را خلق نکنی، خودت شیطان را خلق کردی. ما گرفتار وسوسه های شیطانی شدیم، هواهای نفسانی شدیم، پس ما مقصر نیستیم، عدالت خدا را زیر سوال( می بریم)، خدا مقصر است که ما گرفتار(شدیم)؛ نه، الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه؛ خدا را متهم نکنید، شیطان هیچ کسی را مجبور به گناه نمی کند، عزیزانمن، یادمان باشد، شیطان هیچ کسی را مجبور به گناه نمی کند و ما به این بهانه، نگوییم آقا خدایا خودت اگر به عدالت رفتار میکردی تمام این موانع را از مقابل رشد ما بر میداشتی ما میشدیم آن چیزی که فرشتگان شدند. بله، فرشتگان اینکه شنیده اید، انسان مسجود فرشتگان است، یعنی فرشتگان بر شما سجده کردند، امتیاز انسان این است که مختار است، إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا، ان شاالله ادامهی سخن را بعداً خواهیم گفت.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
دلیل بازگشت علامه طباطبایی (نویسنده تفسیر المیزان) از نجف به تبریز چه بوده است ؟
۱- ارتقا بخشیدن حوزه علمیه تبریز
۲- مشکلات اقتصادی
۳- بیماری
۴- ایجاد فرصتی برای خلوت کردن و اندیشیدن در مسائل علمی
گزینه صحیح: ۲